سفر ارباب به مکان دیگر و بازگشت او (انجیل متی 25:14-15، انجیل متی 24:19؛ انجیل لوقا 19:12، انجیل لوقا 19:15) از رفتن مسیح به بهشت در هنگام عروج و بازگشت او به عنوان زمان دوباره آمدن او صحبت می کند. در همان حال که آنان به این سخنان گوش فرا میدادند، عیسی در ادامۀ سخن، مَثَلی آورد، زیرا نزدیک اورشلیم بود و مردم گمان میکردند پادشاهی خدا در همان زمان ظهور خواهد کرد. ارزیابی او از تجارتی که مینا وحید در جشنواره فجر در زمان غیبت او انجام دادهاند، پس از بازگشت انجام میشود و گزارشی از فعالیت آنهاست (انجیل متی 25:19؛ انجیل لوقا 19:15). این باید جایگاه داوری مسیح باشد که فقط برای ایمانداران است. صحنه مثل قنطار ها در انجیل لوقا 19 در فضای باز در میان جمعیت بود. نجیب زاده (انجیل لوقا 19:12)، یا مرد (انجیل متی 25:14) عیسی مسیح است. به طور سنتی، مثل قنطارها به عنوان تشویقی به شاگردان عیسی تلقی میشود که از مواهب خدادادی خود در خدمت خدا استفاده کنند و به خاطر ملکوت مینا وحید در خندوانه خدا ریسک کنند. جوایز مثبت برای دو نفر از خادمان مبتنی بر وفاداری آنها برای استفاده درست از آنچه مسیح به آنها سپرده است است. This w as c re ated with GSA C ontent Generator DEMO.
مینا وحید تاریخ تولد
آنچه نگذاشتهای، برمیگیری، و آنچه نکاشتهای، میدروی.“ 22به او گفت: ”ای خادم بدکاره، مطابق گفتۀ خودت بر تو حکم میکنم. تو که میدانستی مردی سختگیرم، آنچه نگذاشتهام برمیگیرم و آنچه نکاشتهام میدروم، 23چرا پول مرا به صرّافان ندادی تا چون بازگردم آن را با سود پس گیرم؟ “ 24آنگاه خادمی که یک قنطار گرفته بود، نزدیک آمد و گفت: ”چون میدانستم مردی تندخو هستی، از جایی که نکاشتهای میدِرَوی و از جایی که نپاشیدهای جمع میکنی، 25پس ترسیدم و پول تو را در زمین پنهان کردم. بنابر رفع ملابست التباس «فضولی» تخلص کردم و از تشویش ستم شریکان پناه بجانب تخلص بردم و دانستم که این لقب مقبول طبع کسی نخواد افتاد که بیم شریک او بمن تشویشی نتواند داد. بیا و در شادی ارباب خود شریک شو! واضح است که ارباب از نظارت غلام ها بر اموال سودی می جوید. در چیزهای کم امین بودی، پس تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. نمیتوان فضا را پر از تحریک و تنش کرد و آنوقت انتظار داشت هیچکس خطا نکند.
مینا وحید یک شب در تهرانThis c ontent w as created with t he help of GSA Con tent Generator Demover sion!
ولی اول فیلم دختر با توپ پر می آید. در فیلم «اوستا کریم نوکرتیم» اکران اول فروردین ۱۳۵۳. دو بنده اول قادرند خداوند را با ادراک مثبت، فهیم، سخاوتمند و مهربان ببینند، در حالی که بنده سوم خداوند را خشن، مطالبه گر و منتقد می بیند. چنین سنگینی ای سنگینترین وزن، کاود (عبری: כָּבֵד) (سنگینی) خدا را در معبد اورشلیم یادآوری میکند، بنابراین سنگینترین آنها رحمت خداوند است. او از تفسیر پروفسور عهد عتیق رابرت شوئنستین استفاده میکند، که استدلال میکند که یک قنطار در دوران یهودیان باستان بسیار سنگین بود، بنابراین پنج قنطار بسیار سنگین بود. اسقف کاتولیک رابرت بارون می گوید که قنطارهای این مثل «سهمی در رحمت خدا، مشارکت در وزن عشق الهی» است نه توانایی های شخصی یا ثروت. اون موسیقیای رو که خواسته باشه برای لحظهای، فقط انسان خوشش بیاد یا حال کنه، از اون دیدگاه من دنبال نمیکنم. 20مردی که پنج قنطار دریافت کرده بود، پنج قنطار دیگر را نیز با خود آورد و گفت: ”سرورا، به من پنج قنطار سپردی، این هم پنج قنطار دیگر که سود کردهام.“ 21سرورش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! 16اوّلی آمد و گفت: ”سرورا، سکۀ تو ده سکۀ دیگر سود آورده است.“ 17به او گفت: ”آفرین، ای خادم نیکو!
مینا وحید با چادر
“ 22خادمی که دو قنطار گرفته بود نیز پیش آمد و گفت: ”به من دو قنطار سپردی، این هم دو قنطار دیگر که سود کردهام.“ 23سرورش پاسخ داد: ”آفرین، ای خادم نیکو و امین! “ 26اما سرورش پاسخ داد: ”ای خادم بدکاره و تنبل! “ 26پاسخ داد: ”به شما میگویم که به هر که دارد، بیشتر داده خواهد شد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد. 29زیرا به هر که دارد، بیشتر داده خواهد شد تا بهفراوانی داشته باشد؛ امّا آن که ندارد، همان که دارد نیز از او گرفته خواهد شد. چون در اندک امین بودی، حکومت ده شهر را به تو میسپارم.“ 18دوّمی آمد و گفت: ”سرورا، سکۀ تو پنج سکۀ دیگر سود آورده است.“ 19به او نیز گفت: ”بر پنج شهر حکمرانی کن.“ 20سپس دیگری آمد و گفت: ”سرورا، اینک سکۀ تو! 13پس، ده تن از خادمان خود را فرا خواند و به هر یک سکهای طلا داد و گفت: ”تا بازگشت من با این پول تجارت کنید.“ 14امّا مردمانی که قرار بود بر ایشان حکومت کند، از وی نفرت داشتند؛ آنان از پس او قاصدانی فرستادند با این پیغام که: ”ما نمیخواهیم این شخص بر ما حکومت کند.“ 15با این همه، او به مقام شاهی منصوب شد و به ولایت خویش بازگشت.